آیا شرایط جامعه کنونی این اجازه را به ما میدهد که سنت ازدواج را کاملا طبق آموزههای دینیمان، بهنگام اجرا کنیم؟ این پرسش را با دکتر محسن ایمانی، استاد دانشگاه تربیت مدرس درمیان گذاشتیم که از نظرتان میگذرد.
- با توجه به اینکه رسیدن به سن ازدواج منوط به فراهم بودن شرایطی است که تحولات اجتماعی آنها را بهوجود میآورد و در تشکیل یک خانواده ایدهآل مؤثر است؛ مثلا تحصیلات زوجین، شغل مناسب و درآمد قابلقبول، آیا باز هم در چنین شرایطی میتوان بالا رفتن سن ازدواج را نگرانکننده دانست؟
اگر ما به مسئله از این زاویه نگاه کنیم که هرچیزی زمان و فصل معینی دارد و اگر از زمانش بگذرد شادابی و تازگی خود را از دست میدهد ازدواج هم همینطور است. چنانچه پیامآور اسلام میفرماید که هنگامی که دختران به سن رشد رسیدند مقدمات ازدواج ایشان را فراهم کنید والا مانند میوههای مانده بر درخت دچار آسیب میشوند.
ما باید جامعه و مناسبات اجتماعی در جهت بهسامانکردن امر ازدواج قرارداده نه اینکه به این مناسبات اجازه بهتاخیر انداختن آنرا بدهیم چون نیاز جنسی از نیازهای اولیه بشر است و سرکوب آن باعث یک مجموعه استرسها و فشارهای روانی میشود به همین خاطر باید به راهکارها و راهحلهای این معضل اندیشید. مثلا ازدواج را در دوران دانشجویی باید با حمایت اقتصادی خانوادهها و البته حمایت اساسی دولت ترویج کرد و باتوجه به پتانسیلهای فرد شرایط ازدواج را فراهم کنیم.
ثروتمندان نیز میتوانند بهعنوان امری نیکو موجبات ازدواج جوانان را از طریق شایسته فراهم آورند نه اینکه بگوییم چون ازدواج نیازمند شرایطی مانند اشتغال و درآمد است آن را به تاخیر بیندازیم.
به تاخیر انداختن ازدواج آن هم برای مدت طولانی میتواند مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کند که از آن جمله میتوان به روابط آسیبزای دختر و پسر اشاره کرد. اگر ازدواج بهنگام صورت گیرد میتواند آرامش را برای زوجین بهارمغان آورد و از ناهنجاریهای رفتاری مانند پرخاش و تندخویی جلوگیری کند.
- آیا نمیتوان به بالا رفتن سن ازدواج کمی خوشبینانه نگریست و بلوغ کامل عقلی زوجین را از محاسن آن برشمرد؟
البته طبیعی است که با بالا رفتن سن ازدواج، رشد عقلی انسان بیشتر شود اما در همه موارد اینطور نیست. نکته مهم اینجاست که در کنار عقل، غرایز و عواطف نیز وجود دارد و عقل در کنار این دو عنصر است که رشد پیدا میکند و نمیتوان انتظار داشت که بدون تجربه مسائل احساسی و غریزی به کمال و بلوغ عقلی دست یابیم. امیر مؤمنان میفرماید: کسی که نفس خود را تهذیب نکند از عقل بهره شایسته نمیبرد. کسی که در برآوردن نیازهای غریزی خود دچار مشکل است، فرصت و توان پرداختن به مسائل عقلی را کمتر دارد، در حالیکه اگر ما موجبات ازدواج جوانان را فراهم کنیم این زمان و فرصت میتواند صرف امور عقلی و همچنین رشد و بالندگی شود. البته لازمه ازدواج، رشد عقلی است و نمیتوان بلوغ جنسی را به تنهایی شرط ازدواج دانست اما تاخیر در ازدواج عامل بلوغ فکری نیست.
- با توجه به مشکلات اقتصادی و وجود تورم آیا باز هم منطقی است که اینقدر جوانان را به ازدواج ترغیب کنیم؟
بله، هر اندازه هم که سن ازدواج بالا رود، باید جوانان را به ازدواج ترغیب کنیم. ما اگر همه فشار مالی تشکیل خانواده را بر دوش جوانان بگذاریم مسلما دشوار است اما باید روی کمکهای دولت و خیرین هم حساب کنیم؛ مانند همین طرح مسکن مهر و وام ازدواج که اکنون وجود دارد. طرح بازنشستگی پیش از موعد نیز میتواند به اشتغال جوانان کمک کند. همچنین خانوادهها میتوانند در حمایت مالی جوانان بکوشند. بهعنوان مثال وقتی دختر و پسری در خانه پدرشان هستند، پدر متقبل خرج آنهاست، حال چه اشکال دارد که همین کمک بعد از ازدواج در اختیار آنان گذاشته شود تا بتوانند زندگی را اداره کنند. ما همانطور که برای حفظ سرمایههای ملی خود تلاش میکنیم باید برای بهبود زندگی جوانان که سرمایههای با ارزشتری هستند بکوشیم.
- روانشناسان بالا رفتن سن ازدواج را چگونه بررسی میکنند؟
در روانشناسی مسئله تأمین نیازها، بحثی اساسی و جدی است. ما میگوییم اگر جوانی به بلوغ جنسی و همچنین رشد عقلانی رسیده باشد آمادگی ازدواج را دارد و اگر ما بتوانیم برای این فرد مقدمات ازدواج را فراهم کنیم گام مثبتی برداشتهایم. تاخیر در ازدواج موجبات افسردگی و استرسهای روانی را فراهم میکند.
- چه زمانی بالا رفتن سن ازدواج بهعنوان یک آسیب اجتماعی مطرح میشود؟ درباره مصادیق آن توضیح بفرمایید.
وقتی فرد از لحاظ جنسی و عقلی به سن ازدواج رسید در چنین شرایطی تاخیر در ازدواج باعث مجموعهای از اختلالات روحی و رفتاری میشود. همین وسواس رفتاری باعث اختلال در انجام امور شغلی فرد میشود. آسیب دیگر در بحث بالا رفتن سن ازدواج آن است که فرد درصدد بر میآید تا نیازهای خود را از طریق غیراجتماعپسند ارضا کند، مانند مزاحمتهای خیابانی و روابط خارج از عرف و شرع در قالب دوستی که از مصادیق این معضل است؛ یا بسیاری از خشونتهای اجتماعی و همچنین خودکشیها ریشه در عدمارضای نیازهای روحی و روانی در سایه ازدواج دارد. پرخاشگریها هم نوعی از اختلالاتی هستند که از همین موضوع ناشی میشوند.
- تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران و همچنین گسترش رسانههای ارتباطات جمعی باعث شده جامعه تا حدودی یکدستی فرهنگی خود را از دست بدهد که این یکی از تبعات طبیعی دوران مدرنیته است. این امر موجب شده که جوانان در انتخاب فردی که با معیارهای فکری و اخلاقیشان همخوانی داشته باشد دچار مشکل یا نوعی وسواس شوند که این خود یکی از عوامل بهتاخیر افتادن سن ازدواج است. شما این بحث را چگونه تحلیل میکنید؟
جامعهشناسان از معضلی به نام جابهجایی فرهنگی سخن میگویند و آن هنگامی است که عنصر بیگانهای درون فرهنگ نفوذ کند که با سایر عناصر آن سنخیت ندارد. این امر باعث نوعی تضاد میشود. مثلا وقتی جوانی از الگوهای بیرون از جامعه تقلید میکند در جامعه خود با عدمپذیرش مواجه میشود. این احساس باعث سرخوردگی و ناراحتی در فرد میشود. ما باید جوانان را متقاعد کنیم که در فرهنگ خودی جویای هویت باشند نه فرهنگ بیگانه. در این صورت ما میتوانیم با اشاعه این فرهنگ جوانان را در انتخاب کمک کنیم.
- عوامل افزایش سن ازدواج و راهبردهای کاهش آن چیست؟
نخست آنکه والدین نسبت به سن ازدواج نگرش واقعیتری داشته باشند و درصورت اعلام نیاز فرزندان واکنشی منطقی از خود نشان دهند. ایجاد اشتغال و مسکن نیز همانطور که گفته شد از اولویتهای بحث گسترش ازدواج بهنگام است.
کنار گذاشتن بهانههایی همچون تمام نشدن تحصیلات و سربازی نیز میتواند به تسریع ازدواج کمک کند. دولت نیز باید طرح سربازی در شهر وطن افراد را جدیتر دنبال کند.
خود فرد نیز با اصلاح نگرش نسبت به سن ازدواج باید این مسئله را در نظر بگیرد که در سن شادابی تشکیل خانواده دهد که بتواند با حوصله و انرژی بیشتری به تربیت فرزندان پرداخته و شکاف سنی بین نسلها را کاهش دهد. گذشته از همه اینها، ازدواج در اسلام امری واجب و پسندیده بر شمرده شده است.